هردم به گوشم می رسد آواى زنگ قافله ... این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
می گویید شیشه ها احساس ندارند. ولی هنگامی که با انگشت روی شیشه ی بخار گرفته نوشتم یاحسین آرام گریست...
رمز قرآن از حسین آموختیم ... ز آتشش ما شعله ها افروختیم
ای صبا ای پیک دور افتادگان ... اشک ما را بر مزار او رسان
زینب زراعت پیشه